فرشته کوچولوی مامان و بابا آندیا فرشته کوچولوی مامان و بابا آندیا ، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 26 روز سن داره

❤ آنـــــــدیا فرشـــــته کوچک مـــــن ❤

نوروزی که گذشت.....

آندیا در آستانه 3 سالگی سومین بهار زندگیش را تجربه کرد  و البته امسال کاملا هوشیارانه  نوروز را لمس کرد ..... روزهای آخر سال با دخملی مشغول درست کردن سفره هفت سین شدم... که البته زیبا هم شد ............... لباس عید ، عیدی گرفتن و عید دیدنی رفتن و خیلی خوب یاد گرفتی و البته خیلی هم  خوشت اومده بود....به خصوص با عید دیدنی رفتن که حسابی حال میکردی چون هم عیدی می گرفتی و هم یه دل سیر شکلات و آجیل و شیرینی میخوردی و من همیشه نگران این بودم که مبادا این معده تو یه کم تعجب کنه و کار ما  خدای نکرده به دکتر بکشه که البته اینطوری نشد (خدا رو شکر) اینم یه گوشه ایی از نوروز 94  ...
21 فروردين 1394

لحظه تحویل سال

آندیا در اولین ساعات سال 1394   آرزو دارم خورشید رهایت نکند ، غم صدایت نکند و تو را از دل آنکس که تبش در تن توست حضرت  دوست جدایت نکند خنده ات از ته دل ،گریه ات از سر شوق  روزگارت همه شاد ، سفره ات رنگارنگ ، و  تنی سالم و شاد که بخندی مادام ...
1 فروردين 1394

اولین پست سال 94

سلام مامانی جووونم : 2 ساعت دیگه تا تحویل سال مونده ، تو خوابی ومن بیدار نشستم جلوی تلویزیون  بابایی سر کار هست و امشب باید توی تنهایی به استقبال نوروز برم....اما اشکالی نداره فردا صبح سه تایی عید و جشن میگیریم..... حال عجیبی دارم ، همیشه لحظه تحویل سال همین حال و دارم، دست خودم نیست توی یه لحظه تمام روزهای تلخ و شیرین سال قبل مثل یه فیلم کوتاه از جلوی چشمام میگذره.....و یه چیز سنگینی روی سینه ام فشار میاره و اون چیزی نیست جز  یه بغض  سنگین که یهو با تیک تیک ساعت و دعای تحویل سال میترکه.....و عجیبه از معجزه این اشکهای سبک که یه بار سنگینی از روی دل آدم بر میداره...... ...
1 فروردين 1394

پست یهویی....

همه به شما میگن : سال خوبی داشته باشید ولی من به شما میگم : سال 1394 خوبی را برای خودتان خلق کنید به فکر اومدن روزهای خوب نباشید ؛ به فکر ساختن باشید روزهای خوب را باید ساخت عید همه دوستان عزیز وبلاگی مبارک   ...
1 فروردين 1394
1